"در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را در انزوا می خورد و می تراشد"
این جمله از صادق هدایت می تواند برای همه آدم ها به نوعی تداعی کننده بسیاری از خاطرات تلخ و شیرین باشه که
نمیتونیم بگیم نه و از اونا فرار کنیم.این که چه زخمی و چه دردی؟بستگی به آدمش داره!
هدایت اگرچه خپلی ها فکر و نوشتنش و قبول ندارن اما درباره موضوع بالا اصلا بیراه نگفته و اتفاقا خیلی هم عالللی گفته.
زخم... واقعا یعنی چی؟چرا باید یه سری افکار مریض و اطرات به درد نخور تو زندگی دقیقا نقش همون زخم ها بازی کنن که
آدم و واقعاداغون کنه؟کاش میشد ذهن آدم از هرچی که بود پاک میشد و جایی برای ناراحتیش باقی نمیذاشت.
آه آدم چرا باید تاوان گذشته ش و پس بده؟اونم چی؟خاطراتی که به قول یه بنده خدایی می گفت:خاطرات گذشته که تلخ
بودن توآینده شیرین میشن و آدم که به یادشون میفته کلی ناراحت میشه و حالش گرفته میشه،،،و جالبه که خاطراتی هم
که شیرین بودن آدم که یاد اونا هم میفته بازم ناراحت میشه و دوباره حالش گرفته میشه!!
با این تفاسیر خاطرات گذشته چه تلخ و شیرین باعث ناراحتی میشن.
بهتره بگیم :"خوش به حال کسی که از هیچ چیز خبری نداره و هیچ خاطره ای نداره و به قول خودمون :"خوش به حال کسی
که ...آمد و ... رفت:" بد میگم؟:"
آخر حرفم هم اینه که روزگار با این که ما رو فراری داده بازم دست بردار نیست؟؟یا می خواد بازم اذیت کنه؟
"ای چر فلک رابی از کینه توست بیداد گری شیوه دیرینه توست"
غباری که ...
بارون چیه؟سیل نمیتونه بشوره!.
این شعر همچنان ادامه دارد...
"محسن چاوشی،آلبوم حریص"
بابا بی خیال خواهشاً!
:: برچسبها:
حریص ,
خاطرات ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0